چندوقت پیش با یه کانال نویس اشنا شدم که سرطان داشت
بخاطر امتحانم فرصت نکردم کانالشو بخونم تا اینکه دیشب وقتی بیخوابی اومده بود سراغم نوشته هاشو خوندم.این حجم از انگیزش که درباره مریضیش میگف شگفت زدم کرده بود.اینقدر شوخ طبعانه نوشته بود ادم فکرمیکرد داره درباره یه سرماخوردگی ساده میخونه نه سرطان
درسته با توضیحات خودش ته دلم هیچ امیدی نبود ولی هی میگفتم خدایا یه معجزت میتونه زندگی رو به دلارام ببخشه
فکر نمیکردم امشب وقتی تلگرام رو بازمی
کاربران محترم جهت انتشار فعالیت های منتخب مسجد و امور فرهنگی می توانند گزارشات تصویری خودشان را به همراه بیان توضیحات لازم به یکی از راه های ارتباطی زیر ارسال نمایند:
1- ارسال به پشتیبان امور مساجد در پیام رسان سروش (+)
2- ارسال به پشتیبان امور مساجد در پیام رسان ایتا (+)
3- ارسال به پشتیبان امور مساجد در پیام رسان بله (+)
4- ارسال از طریق لینک: .
5- ارسال به ایمیل: www.omormasajedalborz@gmail.com
مطالب ارسالی شما پس از گزینش در وب سایت رسمی مرکز رسیدگی به امور
ـ
برگردان: اسماء خواجه زاده
یک سال و نیم پیش میلانه بطرس» را در اردوگاه شتیلا در جنوب بیروت دیدم. من آن موقع جزء گروه خبرنگارانی بودم که برای بازدید از اردوگاههای فلسطینی در لبنان رفته بودند.
آن موقع میلانه به ورودی اردوگاه آمده بود و در محلی که یادبودی برای شهدای کشتار صبرا و شتیلا نصب کرده بودند ایستاد و تنها عکس یادگاری شوهر و سه پسرش (خضر و قاسم و محمد) را جلوی دوربین عکاسها گرفت. عکسی که عکاس در سال 1982 از او گرفته بود. در این عکس، میلا
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
دریافت
چراغ خیابانی 100 وات COB مدل تابان در شرکت صنایع سبز کرمان
مشخصات فنی چراغ خیابانی COB مدل تابان در شرکت صنایع سبز کرمان
تامین روشنایی پارک شرف آباد با استفاده از چراغ خیابانی توسط شرکت صنایع سبز کرمان
تامین روشنایی بیمارستان شهربابک با استفاده از چراغ خیابانی توسط شرکت صنایع سبز کرمان
تامین روشنایی کارخانه نمک ریفان با استفاده از چراغ خیابانی توسط شرکت صنایع سبز
برای کسب اطلاعات بیشتر ومشاوره رایگان ونحو فروش با ما در ار
اومدم نق بزنم درباره روز اول دانشگاه یادم اومد کل تابستون داشتم اینجا غرغرمیکردم
درنتیجه یه سوال میپرسم موضوع نق بیاد دستتون
نظرتون درباره کسایی که همیشه ادای "موش مرده ها"رو درمیارن و میخوان حس ترحم بقیه رو نسبت به خودشون جلب کنن چیه؟
هماکنون نیازمند یاری سبزتان برای فرستادن دو تا جملهی "تقدیم" و "تشکر" برای پروژهی کارشناسیم هستم
پیشاپیش واسه همه وقت گذاشتنهاتون مرسی
(لازم به ذکره که استاد پروژهی من هیچ کاری نکرده و نمیخوام ازش تشکر کنم)
پ.ن:
اینکه من از المپیاد گله کردم یا حرف و ناراحتی خودم رو اینجا نوشتم واسه تخلیهی ذهنی شدن بود و حق بدید که واکنش من (ناراحتی و یه مدت دپرس بودن) کاملا واکنش طبیعی هست
پ.ن۲:
من ۶حرکت کردم ۸رسیدم
۵و نیم حرکت کردم بازم دارم ۸میرسم
آهنگ بندری قدیمی به نام جونی جونم
پخش پارس موزیک
سایت موزیک درخواستی
جهت دانود موزیک به ادامه مطالب بروید
:: اطلاعات دانلود فایل
لینک دانلود: منبع مطلب: www.parsmusic2.ir
توضیحات: توضیحات ندارد !
آخرین کلام: سایت موزیک درخواستی
پس از عرضه تختههای هوشمند، ایجاد نیازهای جدیدی منتج به تولید محصول دیگری به نام کپی بورد شد. کپی بوردها ابزاری در ظاهر شبیه به تختههای هوشمند هستند که از صفحات غلطان روی یکدیگر تشکیل شدهاند و کاربردهای متفاوتی نسبت به تختههای هوشمند دارند.
به گزارش دریچه فناوری اطلاعات باشگاه خبرنگاران؛ اام به استفاده از قلمهای هوشمند برای نوشتن روی تختههای هوشمند و امکان استفاده از ماژیک وایت برد معمولی روی کپی بوردها از جمله مهمترین تفاو
حراج شلوار اسلش مردانه Mason مدل 10842
شلوار اسلش مردانه Mason مدل 10842
http://20600.dayanshop.com/Product/10842
شلوار-اسلش-مردانه-Mason-مدل-10842
قیمت محصول : 99,000 تومان
برند : میسون
ویژگی های کلیدی :
جنس: پنبه سنگشور
رنگ: آبی
سایز: XL، L
قد شلوار: 97Cm هر دو سایز
دور : 90Cm لارج / 94Cm ایکس لارج
دمپا: جذب
پارچه: کشی
معرفی اجمالی شلوار اسلش مردانه Mason مدل 10842 :
جنس شلوار اسلش از پنبه سنگشور و رنگ آن آبی است . شلوار در 2 سایز لارج و ایکس لارج طراحی و تولید شده اس
امروز برای اولین بار از اتوبوس جا ماندم! ساعتِ شیش عصر اتوبوس حرکت میکرد و من داخلِ بیآرتیِ شلوغ، چشمم مدام به ساعتِ اتوبوس بود. اما وقتی به ایستگاهِ ترمینال رسیدم ساعت از شیش گذشته بود. حدود ده دقیقه دیر شده بود. کولۀ گُندهام را به دوش کشیدم و شروع کردم به دویدن. یک دویدن نصفه و نیمه! بارِ اضافی داشتم! آرزو میکردم کولهام نبود یا حداقل خودش پا داشت! اما نه پا داشت و نه معدوم بود. وبالی بود بر گردنم! در حالی که نفس نفس میزدم و شانههایم
چندوقت پیش مستانه یه مطلب توی کانالش گذاشته بود با این مضمون
که یکی از اقوامشون ادرس یه دکتر خوب میخواد اینم میده وقتی میره اونجا میگه دکتر مستانه از شاگردای شما هستن و کلی هم تعریف و تمجید میکنه درصورتی که اصلا اون دکتر بنده خدا استاد دانشگاه نبوده
حالا من هرچی بیشتر به این قوم مستانه فکر میکنم بیشتر یاد مامانم میوفتم هرجا دکتری چیزی میریم بالاخره یه حرفی میزنه که منو معرفی کنه
مثلا چتدماه پیش ما رفتیم پیش یه متخصصی که هیچجااااای شغلش به د
امروز روزم قشنگ بودبه قشنگی وقتی که به ایدهی تو دیوانهوار میخواستم پاهایم را در شنهای کویر و خنکیِ آبهای دریا فرو ببرم.به قشنگی وقتی که دل بستم به لقبِ شبدر سبزِ چهاربرگِ سحرآمیزی که تو به من تحفه کردی.به قشنگی وقتی که کوفتههای خاصِ دست پختِ دلپذیرت را زیر زبانم فراموشنشدنی دیدم.و به قشنگی وقتی که تو را دیدم.جیغ بزنم تا احساساتم دنیا را فرا بگیرید؟!من با دیدنِ تو،با خودم و دنیا رفیقتر شدم و حالا چیزِ ارزشمندی برای محافظتی
مهم نیست چجوری! بلند شو!با همین جمله که توی ذهنم میچرخید،زنگ زدم به رفیقِ عزیز و شرط و شروط گذاشتم که یه سهشنبه رو خالی کنیم برای هم.که اگه قرارِ سینما بریم،نریم!که اگه قرارِ بشینیم درس بخونیم،نخونیم!که اگه قرارِ تا لنگِ ظهر بخوابیم،نخوابیم!گفتم این روزهای آخریِ پاییز،بیا به قولی که بهت دادم،عمل کنم.بیا بریم یه کوچه که کُلی برگهای زرد و نارنجی پهنِ زمینش شده.بیا بریم خشخش کنیم رفیق!شال و کلاه کردیم و رفتیم.روی برگهای خشک و نیمهجون
صدایش را میشنوم.در روزهای نیمه سردِ زمستان،گاهی من چشمهایم را جا میگذارم میان پَرهای نرمِ ابرها و صدایت در عوض لای بوتههای عشق پنهان میشود و دستهای نقرهایاش را موازی با زلفهای لَختِ درختان بید مجنون،روی شانههایم میکشد.گاهی دستهایم،پاهایم و حتی صدایم خش برمیدارد.از بس که زمین مرا به خود میکوباند و بجای نوازش،سنگریزههایش را در بافتِ نرمِ بدنم فرو میبرد.من هیچ نمیکنم جز یک لبخند.معنایی عظیم میتواند پشتِ هر منحنیِ باز و ب
دیگر خسته شده ام
از تو نه؟!
از بی نوایی خود
که خاک بازی هنوز از ذهنم بیرون نرفته!
نمی دانم چگونه بال داشته باشم و آنگاه چگونه پرواز کنم.
آشیانه سرد شده ونفس گرمت را می خواهم
پایم شکسته نمی توانم راه روم
عصا می خواهم
سوی چشمان را گناه گرفته اگر تو هم بیایی نمی توانم ببینم
وای برمن!؟
ای عزیز!
بیچارگان را دریاب
بی بضاعتمیم حتی مزجات آن را نداریم.
گفته اند که قبل از خواهش گدایان عطایتان را ارزانی می دارید.
می دانی چه می خواهم؟
یک عمر تمنا.
تمنای تو!
درباره این سایت